restoration
معنی
ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن
سایر معانی: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution
[برق و الکترونیک] باز سازی
[زمین شناسی] بهسازی، اصلاح -استقرار
[آمار] بازپردازی
سایر معانی: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution
[برق و الکترونیک] باز سازی
[زمین شناسی] بهسازی، اصلاح -استقرار
[آمار] بازپردازی
دیکشنری
ترمیم
اسم
restoration, recovery, relief, amendmentترمیم
restorationبازگرداندن
restoration, restitution, return, recourse, rebound, recessionاعاده
reintegration, restoration, revivalاستقرار مجدد
renewal, restoration, revival, resumption, repeat, repetitionتجدید
refund, recovery, restoration, reclamation, retractionاسترداد
ترجمه آنلاین
مرمت
مترادف
alteration ، cure ، healing ، rebuilding ، reclamation ، recovery ، reestablishment ، reformation ، rehabilitation ، rejuvenation ، remaking ، remodeling ، renewal ، renovation ، return ، revival