انواع گیاهان دارای گل یا برگ شیپوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرنای گوش (اسباب شیپور مانندی که سابقا برای بهتر شنیدن جلوی گوش می گرفتند)، گوشیار، سمعک
بشارت، خبر خوش، اعلام، مژده، ایتوک، نوید، بشارت دادن، مژده دادن، ایتوک دادن، نوید دادن، اگهی دادن، خبردادن
لافزن، خود ستا، گزافه گو، رجز خوان، خود ستا، متظاهر سایر معانی: آدم لافزن، چاخان، قمپزو
شیپور، بوق سایر معانی: سرنا، شیپور زدن، (با زدن شیپور) آگهی دادن، منجوق شیپور مانند (شیشه ای یا پلاستیکی) که برای تزیین به لباس می دوزند، منجوق دار (bugled هم می گویند)، (گیاه شناسی) آپیکه، ...
پرچم در اهتزاز، پرچم افراشته، توفیق کامل، موفقیت قطعی
سمعک، گوشیار [برق و الکترونیک] سمعک تقویت کننده ی بسیار کوچک و قابل حمل برای اشخاص با شنوایی ضعیف . این تقویت کننده دارای یک میکروفون، تقویت کننده ی شنیداری، بلندگو و باتری است.
اعلان کردن، جار زدن، قبلا اعلام کردن، علنا اظهار داشتن سایر معانی: اعلام کردن، (ماهیت) نشان دادن، گواه بودن، (نادر) با صدور اعلامیه تبعید یا ممنوع کردن
مشتری جلب کردن، خریدار پیدا کردن، صدای نکره ایجاد کردن، بلند جار زدن، با صدای بلند انتشار دادن سایر معانی: (از کسی یا چیزی بسیار) تعریف کردن، ستودن، بازارگرمی کردن، (مشتری یا رای دهنده و غیر ...
فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه
فاحشه سایر معانی: جنده بازی کردن، خانم بازی کردن، روسپی، لکوری، قحبه، زن بی عفت، کسو، نانجیب، جندگی کردن، روسپی گری کردن، فاحشگی کردن، (مهجور) فاحشه کردن، به روسپی گری واداشتن، فاحشه بازی کر ...