whore
معنی
فاحشه
سایر معانی: جنده بازی کردن، خانم بازی کردن، روسپی، لکوری، قحبه، زن بی عفت، کسو، نانجیب، جندگی کردن، روسپی گری کردن، فاحشگی کردن، (مهجور) فاحشه کردن، به روسپی گری واداشتن، فاحشه بازی کردن، فاحشه کردن
سایر معانی: جنده بازی کردن، خانم بازی کردن، روسپی، لکوری، قحبه، زن بی عفت، کسو، نانجیب، جندگی کردن، روسپی گری کردن، فاحشگی کردن، (مهجور) فاحشه کردن، به روسپی گری واداشتن، فاحشه بازی کردن، فاحشه کردن
دیکشنری
فاحشه
اسم
whore, slut, prostitute, hooker, geisha, harlotفاحشه
ترجمه آنلاین
فاحشه
مترادف
call girl ، escort ، fallen woman ، harlot ، hooker ، hustler ، lady of the evening ، pro ، slut ، streetwalker ، strumpet ، tramp ، working girl