معنی

فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن
سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه

دیکشنری

گول زدن
اسم
girl, daughter, gal, maid, sissy, wenchدختر
wenchدختر دهقان
whore, slut, prostitute, hooker, geisha, wenchفاحشه
فعل
wenchدختر بازی کردن

ترجمه آنلاین

چاقو

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.