معنی

شیپور، بوق
سایر معانی: سرنا، شیپور زدن، (با زدن شیپور) آگهی دادن، منجوق شیپور مانند (شیشه ای یا پلاستیکی) که برای تزیین به لباس می دوزند، منجوق دار (bugled هم می گویند)، (گیاه شناسی) آپیکه، جعده، لبدیسی (جنس ajuga از خانواده ی mint که برای پوشش زمین و جلوگیری از فرسایش خاک کاشته می شود)

دیکشنری

خرگوش
اسم
trumpet, horn, clarion, bugleشیپور
horn, bugle, concha, trumpetبوق

ترجمه آنلاین

بوق زدن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.