لطیف، فرار، سبک، بخارشدنی سایر معانی: متغیر، دگرگونگر، بی ثبات، دگرگونی پذیر، جزان، (کامپیوتر) ناپا، (در اصل) پرنده، پروازگر، قادر به پرواز، ناپایدار، زودگذر، ناپایا [شیمی] فرار [عمران و معم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبخیر شدن، بخار کردن سایر معانی: تبدیل به ماده ی فرار کردن یا شدن [شیمی] بخار شدن
واپایی حجم [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] روشی مستقیم برای واپایش و تعیین حجم قابلبرداشت معمولا بهصورت سالانه با استفاده از محاسباتی که براساس حجم و رویش موجودی سرپا صرف ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شهوانی، خوش گذران، شهوت انگیز، شهوت پرست، شهوتران سایر معانی: رجوع شود به: sensual
در اب راه رفتن، بهاب زدن، بسختی رفتن سایر معانی: (از میان برف یا گل و لای یا آب یا علف بلند یا هر چیز مقاوم) رد شدن، (با زحمت یا شلپ شلپ) را ه رفتن، به آب زدن، از تنگاب رد شدن، رهروی کردن، ( ...
میزبانیار [گردشگری و جهانگردی] فردی که در غذاخوریها / رستورانها از مهمانان پذیرایی میکند|||متـ . پیشخدمت
مشی سایر معانی: پیاده، متحرک، جنبا، (ابزار کشاورزی و غیره) مستلزم پیاده روی، پیاده روی، راه رفتن، راه رونده، رهرو، رهنورد، قادر به راه رفتن، گردش، قدم زنی، گام زنی، سیار، در خورراه رفتن [نسا ...
سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن سایر معانی: ( بی هدف ) حرکت کردن، پرسه زدن، پلکیدن، (با بی خیالی) راه رفتن، یالم یالم رفتن، خرامان رفتن، (معمولا با: off) گمراه شدن، گم شدن، کج راه شدن، ( ...
عیاش، بازیگوش، حرف نشنو، عیاش، سر بهوا، جسور، گستاخ، سرکش، بی ترتیب کردن، افراط کردن، گستاخ شدن، شرور شدن، شهوترانی کردن سایر معانی: (در اصل) بی انضباط، شیطان، کنترل ناپذیر، مهارنکردنی، تخس، ...
نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری سایر معانی: جنگ پردازی، مبارزه، پیکار، ستیز
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانتنامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین سایر معانی: پایند، دلیل، مجوز، پایند نامه، (بیمه نامه) تعهد بیمه شنونده درباره ی صحت اطلاعات داده شده در قرارداد، التز ...
ضایعات، اتلاف، زائد، باطله، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن، از بین رفتن، ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن سایر معانی: هدر دادن، تلف کردن، بر ...