معنی

نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری
سایر معانی: جنگ پردازی، مبارزه، پیکار، ستیز

دیکشنری

جنگ
اسم
war, battle, warfare, fight, anthology, belligerenceجنگ
warfareجنگاوری
strife, quarrel, dispute, fray, battle, warfareنزاع
war, combat, battle, belligerence, warfareمحاربه
skirmish, medley, fracas, fight, battle, warfareزد و خورد

ترجمه آنلاین

جنگ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.