(نوعی رقص مردمی آمریکای شمالی) اسکوردانس، رقص محلی امریکا، رقص چوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بشکل چهار گوش
کدو، شربت نارنج، اسکواش، کدو مسما، کدوی رشتی، افشره نارنج، کوبیدن و نرم کردن، خفه کردن، خمیر شدن، له کردن سایر معانی: کوبیدن و خمیر کردن، درهم کوبیدن، خرد و خمیر کردن، له و لورده کردن، سرکوب ...
دارای صدای شبیه جغد یا موش سایر معانی: squeaker جیغ جیغو
ارابۀ فرود پایدارساز [حملونقل هوایی] هریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
استحکام، استواری، ثبات، پایداری، پایایی، محکمی، پا بر جایی سایر معانی: پرداس، برجایی، درواخی، ناجنبایی، بی تکانی، تعادل، توازن، ترازمندی، همسنگی، همترازی، مقاومت در برابر تغییرات شیمیایی، وا ...
طویله، اصطبل، ثابت، پا بر جا، استوار، باثبات، مداوم، پایدار، پایا، محکم، ثابت کردن، جا دادن، استوار شدن، در طویله بستن سایر معانی: ناجنبا، برجا، قرص، قوی، مستحکم، دیرپای، پردوام، پایست، دامن ...
تراکم انتظار [حملونقل هوایی] وضعیت مجموعهای از هواگَردها ازنظر تراکم که هریک در ارتفاع معینی از ایستگاه در نوبت فرود قرار دارند ...
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل
1- با لگد کوبی خاموش کردن، زیر پا خاموش کردن، 2- سرکوب کردن، فرونشاندن
ایستادگی کردن، برجسته بودن، دوام اوردن سایر معانی: 1- بیرون زدن، بر قلمبیدن 2- برجسته بودن 3- مشخص بودن 4- استقامت کردن، تسلیم نشدن 5- (کشتی) از کرانه دور شدن، عالی، برجسته، چشمگیر، برتر، بر ...
بند، بند شعر، قطعه عمارت، تهلیل سایر معانی: (شعر) بند، قطعه (در شعر انگلیسی هر بند حدود چهار سطر دارد)، قطعه بندگردان