معنی

کدو، شربت نارنج، اسکواش، کدو مسما، کدوی رشتی، افشره نارنج، کوبیدن و نرم کردن، خفه کردن، خمیر شدن، له کردن
سایر معانی: کوبیدن و خمیر کردن، درهم کوبیدن، خرد و خمیر کردن، له و لورده کردن، سرکوب کردن، درهم شکستن، (عامیانه - به طور قاطع) ساکت کردن، منفعل کردن، دم کسی را چیدن، سرکوفت زدن، (تحت فشار یا به خاطر افتادن و غیره) له شدن، متلاشی شدن، هر چیز له شده، (انگلیس - مشروب دارای آب میوه و شکر و آب) اسکواش، (صدای خرد شدن یا له شدن - صدای راه رفتن در گل و لای) شلپ، چالاپ، تلپ، تلپ تلپ کردن، شلپ شلپ کردن، چلاندن، فشردن، چپاندن، به زور راه خود را باز کردن، فشار آوردن، عمل له کردن، له شدگی، ازدحام، جمعیت، (نوعی بازی شبیه به تنیس) اسکواش، راکت اسکواش، گوی اسکواش، (گیاه شناسی) کدو (انواع گیاهان جنس cucurbita از خانواده ی gourd)
[سینما] فشار
[مهندسی گاز] له کردن، کوبیدن، خفه کردن

دیکشنری

اسکواش
اسم
squashاسکواش
squash, zucchini, gourd, cucurbitکدو
squashکدو مسما
squashکدوی رشتی
orangeade, squashشربت نارنج
squashافشره نارنج
فعل
squashکوبیدن و نرم کردن
be impasted, boil soft, squashخمیر شدن
squish, mangle, squash, pummel, squelch, contuseله کردن
choke, stifle, strangle, smother, throttle, squashخفه کردن

ترجمه آنلاین

کدو حلوایی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.