تشنگی، ارزومندی، عطش، اشتیاق، اشتیاق داشتن، تشنه بودن، ارزومند بودن سایر معانی: آرزومندی، ایاسه، شور، آرزوی چیزی را داشتن، (عامیانه) میل به نوشیدنی الکلی، عطش داشتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خار دار سایر معانی: خار مانند، ژاژسان، خراشناک، تیغی، خراشنده
خار دار، خار مانند، تیغستان، موجب ناراحتی، تیغ تیغی سایر معانی: خارناک، تیغ دار، پرژاژ، پرخار و خسک، پردردسر، پرگرفتاری، پرزحمت، پرمانع، غامض
سوارکاری سهروزه [ورزش] مسابقۀ سوارکاری در سه روز پیاپی که هر روز آن به یک رشته اختصاص دارد|||متـ . سهروزه
واژههای مصوب فرهنگستان
صرفه جویی، خانه داری، عقل معاش سایر معانی: ناولخرجی، امساک، (در اصل) رونق، کامیابی، رشد، شکوفایی، برومندی، (گیاه شناسی) شاسترسون، عود قرمز (جنس armeria تیره ی thrift institution) ( plumbagin ...
هیجان، لرز، لرزه، بتپش دراوردن، بهیجان اوردن، لرزیدن سایر معانی: پر شوق و شعف کردن یا شدن، پرشور کردن یا شدن، هیجانی کردن، ذوق زده کردن یا شدن، به شور آوردن، لرزاندن، مرتعش کردن یا شدن، به ا ...
خبر، آگهگان، اطلاع (اطلاعات)
خسیس، سفت، محکم، مقید، کیپ، تنگ، لول، کساد، ضیق سایر معانی: (در اصل) پرپشت، تنگ هم، متراکم، انبوه، چگال، انباشته، آگسته، به هم فشرده، چپانده، (کاملا) پر، تنگ (در برابر: گشاد یا فراخ loose)، ...
خسیس، ناخن خشک، ممسک، ژکور، زفت، کنس، پست، خشک دست، خسیس
بی انتها، نا مناسب، نا گذرا سایر معانی: بی پایان، لایتناهی، ابدی، جاودان، بی مدت، بدون مدت یا ضرب الاجل [ریاضیات] بی زمان
غول اسا، وابسته به عنصر تیتانیوم، خیلی کلان سایر معانی: (شیمی) دارای تیتانیم، تیتانیک، وابسته به خدایان غول پیکر (رجوع شود به: titan)، باحرف بزرگ غول اسا
ارایش، ضروری، مستراح، میز ارایش، بزک، توالت سایر معانی: آرایش (به ویژه آرایش مو)، جایی، مبال، شستشو و ضدعفونی سازی زخم و غیره، زخم بندی، پانسمان، زخم تیمار، برای مستراح، (مهجور) میز توالت (ا ...