titanic
معنی
غول اسا، وابسته به عنصر تیتانیوم، خیلی کلان
سایر معانی: (شیمی) دارای تیتانیم، تیتانیک، وابسته به خدایان غول پیکر (رجوع شود به: titan)، باحرف بزرگ غول اسا
سایر معانی: (شیمی) دارای تیتانیم، تیتانیک، وابسته به خدایان غول پیکر (رجوع شود به: titan)، باحرف بزرگ غول اسا
دیکشنری
تایتانیک
صفت
titanic, colossal, gigantesque, ogreishغول اسا
titanicوابسته به عنصر تیتانیوم
titanicخیلی کلان
ترجمه آنلاین
تایتانیک
مترادف
Brobdingnagian ، Herculean ، colossal ، elephantine ، enormous ، epic ، gargantuan ، giant ، huge ، immense ، jumbo ، larger than life ، mammoth ، massive ، monstrous ، monumental ، titan ، towering ، tremendous ، vast