خوشایند، مهربان، دلپذیر، بخشنده، رئوف، توفیق دهنده، فیض بخش، زیر دست نواز، خیر خواه، مطبوع دارای لطف سایر معانی: رعنا، باوقار، زیبنده، مهربان و جذاب، متین، پر ناز و نعمت، پر رفاه، پر سلیقه، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درجه، درجه بندی، سلسله، ارتقاء، انتقال تدریجی، تدریج سایر معانی: مدرج سازی، طبقه بندی، پایه، رتبه، پله پله سازی، زینه بندی، دگرگونی تدریجی، (رفتن تدریجی) از مرحله ای به مرحله دیگر، تبدیل تدر ...
مبنی برانتقال تدریجی، مربوط به درجه بندی
شیب تدریجی و آهسته، اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده سایر معانی: کم کم، اندک اندک (بر عکس ناگهان یا یک دفعه)، نرم نرمک، شیب آهسته، ملایم، یک روال، (اغلب g بزرگ) کتاب سرودهای انجیل (ک ...
بزرگ نمایی، پر طمطراقی سایر معانی: پر طمطراقی، بزرگ نمایی [روانپزشکی] بزرگ منشی
(در چنگ یا در دست) گیرنده، حریص
ابستن، بار دار سایر معانی: آبستن، حامله
چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن سایر معانی: (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فع ...
رنجش، غم، اندوه، حزن، سار، غصه سایر معانی: حزن شدید، ماتم، سوگ، مایه ی غم و اندوه، (عامیانه) رنجه، نومیدی
گوش بری کردن
چرکی، سیاهی
[عمران و معماری] لهیدگی