gripping
معنی
[عمران و معماری] لهیدگی
دیکشنری
گیر کردن
فعل
hang, snap, gripچسبیدن به
grip, clam, clamp, clip, clutch, gripeمحکم گرفتن
gripنیروی گرفتن
ترجمه آنلاین
گرفتن
مترادف
arresting ، captivating ، consuming ، engrossing ، enthralling ، exciting ، fascinating ، interesting ، intriguing ، monopolizing ، preoccupying ، riveting ، spellbinding