معنی

(در چنگ یا در دست) گیرنده، حریص

دیکشنری

درک کردن
فعل
grab, grasp, claw, clutch, clapperclaw, catchچنگ زدن
understand, figure out, see, realize, comprehend, senseفهمیدن
graspفراچنگ کردن
enclasp, graspبچنگ آوردن
grasp, hookگیر اوردن
grab, nab, snatch, grasp, pinch, seizeقاپیدن

ترجمه آنلاین

چنگ زدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.