پوشچنگار آلدُستِرونساز [علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگاری که در نتیجۀ نورویش خوشخیم غدۀ ترشحکنندۀ آلدُستِرون با منشأ پوششی به وجود میآید و بزرگتر از تودغدۀ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تنظیم، هم ترازی، صف بندی سایر معانی: میزان، توازن، هم صف بودن، هم راستایی، هم محوری، همکاری، پیوند، اتحاد، خط محور، ردیف، مسیر، خطکشی، خرند [سینما] خط بندی [عمران و معماری] صحیح جاگذاری قطعه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطابق، مساوی، یکسان، مشابه، شبیه، همانند، مانند، یکجور، مانندهم، متشابه، عینا مساوی و مرتبط با یکدیگر، بتساوی سایر معانی: مثل هم، شبیه به هم، همسان، شکل هم، به تساوی، به یک نحو، به طور همانن ...
صحیح، خیلی خوب، بسیار خوب، حتمی، فرخنده، بی عیب، موثق سایر معانی: 1- تمام شده، خاتمه یافته، 2- همه جا، سرتاسر، رضایت بخش، بسنده، کافی، پذیرفتنی، بی آسیب، سالم، مصون، (در صحبت) آری، نسبتا خوب ...
ارام کردن، کم کردن، سبک کردن سایر معانی: تسکین دادن، آرام کردن، تخفیف دادن، فرونشاندن، گساریدن، کاهش دادن، کاستن [نساجی] ساده کردن - رقیق کردن
سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم سایر معانی: حصه، سهمیه، بخش، قسمت، توزیع، تعیین، تعیین سهام [ریاضیات] تخصیص اعتبار، تخصیص، تقسیط اعتبار، تسهیم، سهم، اختصاص، تخصیص سهم ...
فریبا، جذاب، گیرا، هوس انگیز، اغواکننده، فریبنده، تطمیع کننده، وسوسه انگیز، افسونگر
اگر چه، هر چند، گرچه، بااینکه سایر معانی: با وجود آنکه (در امریکا altho هم می نویسند) [فوتبال] اگرچه [ریاضیات] با آن که، هر چند، با این که
ملقمه، امتزاج، امیزش، امیختگی سایر معانی: آمیخ، آمیزه، آمیخته، ادغام، ائتلاف، اختلاط، آمیزش، (شیمی) ملغمه، ملغمه سازی، (فلزشناسی) برون کشی فلز پربها از سنگ معدن [معدن] ملقمهسازی (جدایش) ...
عاشق پیشه، علاقمند بامور جنسی، عشقی سایر معانی: حشری، شهوتی، شهوانی
شگفت انگیز، عجیب، متحیر کننده سایر معانی: متحیر کننده، شگفت انگیز
بلند همت، جاه طلب، ارزومند، نامجو سایر معانی: بژهان، فرازجو، بسیار مشتاق (موفقیت یا قدرت یا شهرت)، غیرتمند، بلندپرواز، مستلزم کوشش و مهارت بسیار