amalgamation
/əˌmælɡəˈmeɪʃn̩/

معنی

ملقمه، امتزاج، امیزش، امیختگی
سایر معانی: آمیخ، آمیزه، آمیخته، ادغام، ائتلاف، اختلاط، آمیزش، (شیمی) ملغمه، ملغمه سازی، (فلزشناسی) برون کشی فلز پربها از سنگ معدن
[معدن] ملقمهسازی (جدایش)

دیکشنری

ادغام
اسم
fusion, amalgamation, synthesis, merger, intermixtureامتزاج
amalgamation, intercourse, fusion, association, combination, converseامیزش
amalgamation, blend, melangeامیختگی
amalgam, amalgamationملقمه

ترجمه آنلاین

ادغام

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.