alleviate
معنی
ارام کردن، کم کردن، سبک کردن
سایر معانی: تسکین دادن، آرام کردن، تخفیف دادن، فرونشاندن، گساریدن، کاهش دادن، کاستن
[نساجی] ساده کردن - رقیق کردن
سایر معانی: تسکین دادن، آرام کردن، تخفیف دادن، فرونشاندن، گساریدن، کاهش دادن، کاستن
[نساجی] ساده کردن - رقیق کردن
دیکشنری
تسکین
فعل
reduce, alleviate, diminish, subtract, cut, deductکم کردن
lighten, alleviate, mitigate, ease, simplify, attenuateسبک کردن
calm, assuage, conciliate, appease, soothe, alleviateارام کردن
ترجمه آنلاین
تخفیف دادن
مترادف
allay ، assuage ، ease ، lighten ، mitigate ، mollify ، pacify ، pour oil on ، soft pedal ، take the bite out ، take the edge off ، take the sting out