معنی

عاشق پیشه، علاقمند بامور جنسی، عشقی
سایر معانی: حشری، شهوتی، شهوانی

دیکشنری

آماتور
صفت
amativeعاشق پیشه
amativeعلاقمند بامور جنسی
amativeعشقی

ترجمه آنلاین

متحرک

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.