alluring
معنی
فریبا، جذاب، گیرا، هوس انگیز، اغواکننده، فریبنده، تطمیع کننده، وسوسه انگیز، افسونگر
دیکشنری
جذابیت
فعل
wile, allureبطمع انداختن
allure, bribe, buy, buy offتطمیع کردن
ترجمه آنلاین
جذاب
مترادف
beguiling ، bewitching ، captivating ، charming ، enticing ، magnetic ، seductive ، tempting ، winning