خسته کننده، ملول کننده، نواره سایر معانی: سنبنده، سوراخ ساز، سفتگر، پرماهگر، مته دهان، ملالت آور، دلزن، دلزننده، کدورت انگیز، سفتن، عمل سوراخ کردن، سوراخ یا چاه حفر شده توسط مته یا هر چیز گر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد خلق، چموش، بد اخم سایر معانی: کج خلق، دعوایی، زود خشم، تندخو، گهگیر، ناتو، بد قلق
زیبا، برازنده، لطیف، ظریف، شیک و مد، موزون، با سلیقه، مطابق مد روز سایر معانی: (طرح و نقشه و سبک و لباس و غیره) قشنگ، گیرا، خوش طرح، (آدم) دلپذیر، آراسته، پیراسته، با نمک، دلپسند، ملیح، (اند ...
تند، حاد، تیز، با حرارت، تابان، گرم، داغ، تند مزاج، اتشین، برانگیخته، پر حرارت، تفته، داغ کردن یا شدن، بگرمی سایر معانی: تفت، تفتان، پرادویه، تند (مزه یا بو)، دهان سوز، پرشور، زود خشم، آتشی ...
ابدار، نمناک، مرطوب، تر، بخاردار، نمدار سایر معانی: نمناک، نمدار، مرطوب، ابدار، بخاردار [عمران و معماری] تر [برق و الکترونیک] مرطوب [نساجی] مرطوب - نم دار [آب و خاک] مرطوب، نمناک ...
متعصب، بی گذشت، زیر بارنرو سایر معانی: (نابرد بار نسبت به عقاید و اعتقادات دیگران) متعصب، کوته فکر، پی ورز، ناروادار، نابردبار (عقیدتی)، برنایشت، ناآزاده، کوته فکرانه، متعصبانه [خاک شناسی] غ ...
گرم، خفه، گرفته سایر معانی: (هوا) گرم و مرطوب، مرطوب
خود نما، سخت گیر، ایرادی سایر معانی: خودنما، ایرادی، سخت گیر
پاک دین، وابسته بفرقه پیوریتان ها، وابسته به پاکدینان سایر معانی: (p بزرگ) وابسته به پیوریتن ها، پاکدینی، پیوریتانی
شیک پوش، خیلی شیک سایر معانی: (قدیمی - خودمانی - اغلب کنایه آمیز) مجلل، شیک، معرکه
معمارى : تشویه شیمى : تشویه [شیمی] تشویه، برشته کردن [عمران و معماری] تشویه
رسمی، دارای نشاسته، شبیه نشاسته، اهاری، اهاردار سایر معانی: پرنشاسته، نشاسته دار، آهاردار [نساجی] نشاسته ای- دارای نشاسته - آهاری - آهار دار