[نساجی] وال سایه دار راه راه - پارچه وال سایه روشن راه راه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نام پرچم ایالات متحده ی امریکا) ستاره و نوار، پرچم امریکا
[نساجی] محل متراکم در جهت تار پارچه
[زمین شناسی] نوار پوشش گیاهی - الف) یک شکل یا نوع راه راه یا نواری جور نشده. ب) یک نوار جور شده که توسط پوشش گیاهی مشخص شده است. (سیگافوز. 1951).
نوع، جنس، گونه، اعقاب، اولاد، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، پرورش دادن، تربیت کردن، زاییدن، تولید کردن سایر معانی: بچه آوردن (از رحم مانند پستانداران و از تخم مانند پرندگان و غیره)، زادن، ...
سروان، ناخدا سایر معانی: سالار، سرور، میاندار، سردسته، سرفرمانده، سروری کردن، خلبانی (و ناخدایی و سروانی و غیره) کردن، (ارتش) سروان، (نیروی دریایی) ناخدا یکم (فرمانده ی یگان شناور)، (هواپیما ...
چینه، طبقه، قشر، ورقه، ورقه ورقه، لا، لایه سایر معانی: (یک) لایه، (یک) رویه، یک دست رنگ، رده، رج، لایه لایه کردن یا شدن، لابه لا کردن، (شخص یا چیز) گذارنده، نهنده، نهشگر، قرار دهنده، (شاخه ی ...
سیم، بند، خط، دهنه، لجام، طرح، رشته، سطر، ریسمان، رده، جاده، رسن، مسیر، ردیف، مسیر کهباخط کشی مشخص میشود، خط کشیدن، خط انداختن در، اراستن، پوشاندن، خط دار کردن، تراز کردن، استر کردن سایر معا ...
تسمه، نوار، روبان، تراشه، نخ، نوار ماشین تحریر، باریک شدن سایر معانی: (هر چیز روبان مانند یا نوار مانند) باریکه، نواره، (جمع) ژنده، مندرس، پاره پاره، نشان، جایزه (به صورت روبان مزین)، پاره پ ...
قسم، نوع، گونه، انواع سایر معانی: جور، (رده بندی زیست شناسی) گونه، (مهجور) ظاهر، شکل خارجی، نما، (مهجور) رجوع شود به: specie، (منطق) صورت حسیه، صورت محسوس، بشر [علوم دامی] گونه ؛ گروهی از اف ...
تمایل، خط، رگ، رگه، ورقه، نوار یا رگه نواری، خط خط کردن، گستردن، دراز کردن، بسرعت حرکت کردن سایر معانی: راه راه (که معمولا از نظر رنگ یا بافت یا پشم و غیره با زمینه فرق دارد)، نواره، شعاع نو ...
خط دار، ناصاف، قابل تغییر، رگه دار، دارای اخلاق و خصوصیات فردی سایر معانی: راه راه، نواره دار، به صورت راه راه [نساجی] رگه دار ( پارچه )