تند، چالاک، متغیر، متلون، سیمابی، جیوه دار سایر معانی: (m بزرگ) وابسته به عطارد یا تیر، وابسته به جیوه، ایجاد شده از جیوه، سیماب زاد، وابسته به مرکوری (یکی از خدایان اسطوره ی روم)، دارای زبا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلزی سایر معانی: ایخشتی، دارای فلز، فلززا، فلزدار، (به ویژه از نظر مزه و صدا و بازتاب نور و سختی) فلزمانند، فلزسان، شبه فلز
سینما سایر معانی: فیلم سینما [سینما] تصاویر متحرک - عکس متحرک - فیلم متحرک - فیلم / فیلم سینمایی
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار سایر معانی: وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است ...
مروارید وار سایر معانی: (از نظر شکل و رنگ و درخشش و غیره) مرواریدسان، در مانند، آراسته به مروارید یا صدف، لولویی، دری، مرواریدی، مروارید نشان، صدف پوش (شده)، (انگلیس - جمع) جامه ی سنتی میوه ...
دودی، پر دود، دود گرفته، دود کن، دود کننده سایر معانی: دود مانند، دودزا، دودآفرین، مملو از دود، دودناک، به رنگ دود، خاکستری تیره
سفیدی، خنگ، سفید سایر معانی: سپید، بیاض، سفید مایل به زرد، کهربایی، بی رنگ، رنگ رفته، رنگ پریده، نژاد سفید، سپید پوست، خوب، معصوم، پاک، (روی صفحه ی کاغذ) بخش خالی یا سفید، عاری از نوشته یا ع ...
← توفان یخ [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان