mercurial
معنی
تند، چالاک، متغیر، متلون، سیمابی، جیوه دار
سایر معانی: (m بزرگ) وابسته به عطارد یا تیر، وابسته به جیوه، ایجاد شده از جیوه، سیماب زاد، وابسته به مرکوری (یکی از خدایان اسطوره ی روم)، دارای زبان چرب و نرم، کلاش، اهل دوز و کلک، دزد صفت، تیزهوش و خوش صحبت، بی وفا، ناپایدار، بوالهوس، دمدمی مزاج
سایر معانی: (m بزرگ) وابسته به عطارد یا تیر، وابسته به جیوه، ایجاد شده از جیوه، سیماب زاد، وابسته به مرکوری (یکی از خدایان اسطوره ی روم)، دارای زبان چرب و نرم، کلاش، اهل دوز و کلک، دزد صفت، تیزهوش و خوش صحبت، بی وفا، ناپایدار، بوالهوس، دمدمی مزاج
ترجمه آنلاین
جیوه ای
مترادف
blowing hot and cold ، bubbleheaded ، buoyant ، capricious ، changeable ، effervescent ، elastic ، erratic ، expansive ، fickle ، flaky ، flip ، fluctuating ، gaga ، gay ، impulsive ، inconstant ، irregular ، irrepressible ، lighthearted ، lively ، lubricious ، mad ، mobile ، movable ، quicksilver ، resilient ، short fuse ، spirited ، sprightly ، ticklish ، unpredictable ، unstable ، up and down ، variable ، volatile ، yo yo