نوسازی، توانبخشی، نوتوانی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار سایر معانی: نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار [زمین شناسی] توانبخشی قلبی [حقوق] اعاده حیثیت، اعاده اعت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهندسی توانبخشی [علوم پایۀ پزشکی] کاربرد سامانمند فنّاوری و روشهای مهندسی و اصول علمی در بررسی و حل مشکلات افراد ناتوان یا کمتوان در حوزههای آموزشی و شغلی و حمل ...
واژههای مصوب فرهنگستان
rehabilitation, n•1 - بازسازی، نوسازی، احیا، مرمت، ترمیم، تعمیر 2 - توانبخشی
توانبخشی تغذیهای [تغذیه] بازگرداندن سلامت به کودکان و تغذیۀ مناسب آنها با استفاده از غذاهای خاص و بهکارگیری نحوۀ صحیح تغذیه ...
از نو ساختن، نوسازی کردن، احیا کردن سایر معانی: دوباره ساختن (رجوع شود به: construct بعلاوه ی re-)
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی سایر معانی: بازیابی، بازستانی، اعاده، سالم شدن، شفا، (پس از پرواز فضایی) بازیابی کلاهک یا کابین، با ...
اصلاح، تهذیب، اصلاحات سایر معانی: بازسازی، بازساختگی، تحول
جوانی از سر گرفتن، دوباره جوان کردن سایر معانی: (دوباره) جوان کردن، نوجوان کردن، (دوباره) نو کردن، تازه کردن، طراوت بخشیدن، (دوباره) توانمند کردن، نیروی تازه دادن، باز توانمند کردن ...
تملک ثانوی سایر معانی: تملک ثانوی
ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن سایر معانی: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution [برق و الکترونیک] باز سازی [ز ...
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، بحال اول بر گرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن سایر معانی: (چیز گرفته شده را) باز گرداندن، پسداد کردن، مسترد کردن، در جای خود قرار دادن، ...
بازیابی سایر معانی: بازپس گیری، اعاده، بازآوری، بازیافت [کامپیوتر] بازیابی [آب و خاک] بازیابی