جاری شدن، بیرون آمدن، سرچشمه گرفتن، تجلی کردن سایر معانی: نشئت گرفتن، منبعث شدن، سر چشمه گرفتن از، ساطع شدن از، برون دمیدن، ناشی شدن، بیرون امدن [عمران و معماری] جاری شدن - صادر شدن [ریاضیات ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج کردن، بیرون دادن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشر کردن سایر معانی: (به بیرون فرستادن یا ریختن) برون فرست کردن، گسیلیدن، صادر کردن، دفع کردن، گسیلش کردن، (بیرون) دادن، ساطع کردن، (در اثر ت ...
افشاندن، تراوش کردن، بیرون آمدن سایر معانی: (از سوراخ یا بریدگی به بیرون تراویدن مثل عرق بدن) تراویدن، ترشح کردن، اشپیختن، تراواندن، (بو) متصاعد کردن، (بو) دادن، فرایاز کردن، ساطع کردن، از خ ...
بیرون دادن سایر معانی: درز کردن
نور افشان سایر معانی: نور افشان
تابناک، روشن و شفاف سایر معانی: نورانی، درخشان
بسط، توسعه دادن، استراحت کردن سایر معانی: گشاد کردن، گسترده یا دراز کردن
رادیو اکتیو سایر معانی: تابشگر، پرتوزا، رخشی، رخششی، پرتو افشان، تابش دار [شیمی] پرتوزا، رادیو اکتیو [برق و الکترونیک] پرتوزا بروز ویژگی پرتوزایی،این منبع می تواند طبیعی یا ساخت بشر باشد . - ...
الونک، کپر، ریختن، افکندن، پوست ریختن، جاری ساختن، خون جاری ساختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن سایر معانی: اتاقک (برای انبار کردن ماشین چمن زنی و ابزار باغ و غیره) آلونک، - دان، بیرون ر ...
درخشان، ستارهای سایر معانی: پرستاره، به شکل ستاره، استاردیس، پره دار، تیزه دار، منور به نور ستارگان، معروف
شیری که مقدار ویتامین «د» فعالِ آن با پرتوِ فرابنفش افزایش یافته باشد [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
انرژی الکترومغناطیسی تابیده از مدارها، افزارهها، تجهیزات یا سامانهها که ممکن است در سایر سامانهها تداخل الکترومغناطیسی ایجاد کند [مهندسی مخابرات] ...