starry
معنی
درخشان، ستارهای
سایر معانی: پرستاره، به شکل ستاره، استاردیس، پره دار، تیزه دار، منور به نور ستارگان، معروف
سایر معانی: پرستاره، به شکل ستاره، استاردیس، پره دار، تیزه دار، منور به نور ستارگان، معروف
دیکشنری
ستاره دار
صفت
bright, shining, luminous, shiny, stellar, starryدرخشان
astral, planetary, starry, sidereal, asteroidستارهای
ترجمه آنلاین
ستاره دار
مترادف
astral ، bespangled ، bright ، celestial ، glittering ، luminous ، lustrous ، radiated ، shimmering ، shining ، sidereal ، spangled ، sparkling ، stellar ، stellary ، stelliform