radioactive
معنی
سایر معانی: تابشگر، پرتوزا، رخشی، رخششی، پرتو افشان، تابش دار
[شیمی] پرتوزا، رادیو اکتیو
[برق و الکترونیک] پرتوزا بروز ویژگی پرتوزایی،این منبع می تواند طبیعی یا ساخت بشر باشد . - رادیو اکتیو، پرتوزا
[ریاضیات] پرتو زا، تابش دار، رادیواکتیو، پرتو افشان