معنی
سایر معانی: (به بیرون فرستادن یا ریختن) برون فرست کردن، گسیلیدن، صادر کردن، دفع کردن، گسیلش کردن، (بیرون) دادن، ساطع کردن، (در اثر تابشگری یا گرما و غیره) الکترون فشانی کردن، موج فشانی کردن، (رادیو) آواپراکنی کردن، (موج رادیویی) فرستادن، پخش کردن (transmit هم می گویند)، (اسکناس و اوراق قرضه و غیره) منتشر کردن، به جریان انداختن، ساتع کردن
[عمران و معماری] صدور
[ریاضیات] تخلیه کردن، منتقل کردن، ساطع کردن