خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، طرح کردن سایر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمونه، شخص، مدل، مسطوره، نمونه آزمایش سایر معانی: (عامیانه) آدم، فرد، (پزشکی) نمونه برای آزمایش [عمران و معماری] نمونه [صنعت] نمونه، قطعه ای که به عنوان نمونه به منظور تست انتخاب می شود. [ن ...
شرح، اعلامیه، اظهار، حکم، بیانیه، بیان، توضیح، عرضه داشت، تقریر، گفته، قطعنامه، قطعه نامه سایر معانی: اظهاریه، فرزامان، (بانکداری و غیره) ریزحساب، صورتحساب، گزارش (موجودی و غیره)، گزاره [کام ...
اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد سایر معانی: سمبول، نشانه، نگر، دال، نمودگار، نمون، (موسیقی یا ریاضیات یا شیمی و غیره) نشان، علامت، مخفف، (روانکاوی) نمادمیل ناخود آگاه و سرکوب شده، بصو ...
تابلو، پرده نقاشی، جدول، دور نمای نقاشی سایر معانی: نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا [سینما] تابلو [ریاضیات] جدول
برنامهای پردازشی که با سبکسازی دادههای تصویر در قالبهای مناسب، رایانش توصیفگرهای تصویر را بهطور قابلِملاحظهای بهبود میبخشد [مهندسی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ساختاری ذهنی از اطلاعات رمزگذاریشده که با شیء یا مفهومی همخوانی دارد [روانشناسی]
ارائۀ دادهها در قالبی مانند نمودار و جدول و اعداد [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
خدماتی که مشاهدۀ شمارۀ مشترک برخوانده و اطلاعات نشانی فرعی او را برای مشترک برخوان میسر کند [مهندسی مخابرات]
بخشی از نظریۀ نمایش که در آن میدان زمینه، میدان اعداد مختلط است [ریاضی]
نوعی نمای ته که در آن وضعیت اندامهای تحتانی جنین در محاذات بدن به گونهای است که پاهای جنین در مقابل صورت قرار دارد [پزشکی]
نمای کفلها یا پاهای جنین در گلوی زهدان در هنگام زایمان [پزشکی]