tableau
معنی
تابلو، پرده نقاشی، جدول، دور نمای نقاشی
سایر معانی: نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا
[سینما] تابلو
[ریاضیات] جدول
سایر معانی: نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا
[سینما] تابلو
[ریاضیات] جدول
دیکشنری
تابلو
اسم
panel, board, sign, tableauتابلو
table, chart, schedule, list, diagram, tableauجدول
canvas, canvass, tableauپرده نقاشی
tableauدور نمای نقاشی
ترجمه آنلاین
تابلو فرش