چیدمان آجری [ژئوفیزیک] نوعی چیدمان متعامد که در آن خطهای چشمه در میان خطهای گیرنده به چپ یا راست جابهجا میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
برادرانه، از روی مهربانی، از روی دوستی سایر معانی: برادر وار، مهربان و صمیمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو رفتن در اندیشه ها و خیالات خود، خواب و خیال
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش، شکفتن، از هم پاشیدن، ترکیدن، منفجر کردن، قطع کردن سایر معانی: منفجر شدن، ترکاندن، پکیدن، کفتن، از هم باز شدن، ترکش، پکش، تلاشی، (در مورد تیراندازی با سلاح های ...
صدا، ندا، فراخوانی، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده سایر معانی: حرفه، شغل، کار، بانگ، صدا زدن، تلفن زنی، سخن پراکنی، انگیزه، رسالت، احساس نیرومند (به ویژه در جهت خدمت به دیگران)، فریاد ...
(خودمانی - بازرگانی) سرمایه گذاری یا شعبه ی فرعی شرکت که با سود فراوان آن شعبه های کم سود تر را تقویت می کنند و یا دست به سرمایه گذاری نوینی می زنند، (مجازی) گاو شیرده
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن سایر معانی: امتیازنامه، بیله، بیلک، اساسنامه (انجمن ها و شهرداری های مستقل و غیره)، امتیاز نا ...
میهن پرست متعصب سایر معانی: میهن پرست متعصب
متغیر، شطرنجی، پیچازی، دارای تحولات سایر معانی: متنوع، پر پستی و بلندی، پر ماجرا، خانه خانه، گوناگون (به ویژه از نظر رنگ)، پر الوان، رنگارنگ، پر ماجرا a checkered life زندگی پرفراز و نشیب ...
روشن بینی، بصیرت سایر معانی: غیب بینی، نهان بینی
نهان بین، روشن بین سایر معانی: وابسته به نهان بینی یا روشن ضمیری، ژرف بین، روشن ضمیر، غیب بین، غیب گو
صدای ناگهانی، ترق تراق، کف زدن، صدای دست زدن سایر معانی: دو دست را به هم زدن، دست زدن، کف زنی، (به علامت تشویق یا محبت) با دست به شانه یا پشت کسی زدن، با سرعت انجام دادن، (با عجله) سر هم بند ...