cash cow
معنی
(خودمانی - بازرگانی) سرمایه گذاری یا شعبه ی فرعی شرکت که با سود فراوان آن شعبه های کم سود تر را تقویت می کنند و یا دست به سرمایه گذاری نوینی می زنند، (مجازی) گاو شیرده
دیکشنری
گاو پول نقد
ترجمه آنلاین
گاو نقدی
مترادف
angel ، backer ، golden goose ، grubstaker ، meal ticket ، money spinner ، moneymaker ، patron ، source of steady profit ، staker