[زمین شناسی] افق موش افقی از شیل های زغالی سیاه رنگ در مرز بین شیشتو 1 در زیر و شیشتو 2 در بالا دیگر سازند های پهنه زمین ساختاری ایران مرکزی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
musher, n•(به ویژه در آلاسکا) سورتمه سوار
لنگر قارچی [حملونقل دریایی] نوعی لنگر خاص برای مهار دائم که دارای تاجی کاسهای است و تنۀ لنگر به وسط آن جوش خورده است
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنایع غذایی] سس قارچ : این سس از قارچ سس سویا نمک و ادوه و کارامل تهیه شده است.
[زمین شناسی] پهنه زمینساختی خمیری
رجوع شود به: scrub typhus
هدف، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن سایر معانی: شاخ و برگ درآوردن، شکوفه دادن، شکوفا شدن، شکفیدن، رونق گرفتن، آباد شدن، شکوفیدن، رشد سریع کردن
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار [آب و ...
چاپلوسی، خوش ایند، خود ستایی، خوشامد، خوش آمد، تملق سایر معانی: تعریف زیادی، مداهنه، لاوه، شفرا، آشمال، پلواس، موس موس
طلوع، سرسبز سایر معانی: درحال ترقی، پیشرفت کننده، رشدکننده، اباد
در رفتن، مردن، اب شدن، بیرون رفتن سایر معانی: 1- ترکیدن 2- روی دادن 3- غفلتا رفتن 4- سروصدا کردن، در رفتن تفنگ، بیرون رفتن از صحنه نمایش، فاسد شدن
حریره، اماج، ناتوان کردن سایر معانی: شور با، فرنی، جوشیر، تنبیه، فرسوده کردن، عاجز کردن