flourishing
/ˈflərɪʃɪŋ/

معنی

طلوع، سرسبز
سایر معانی: درحال ترقی، پیشرفت کننده، رشدکننده، اباد

دیکشنری

شکوفا شدن
اسم
rise, rising, blooming, flourishingطلوع
صفت
flourishing, prosperous, verdurousسرسبز

ترجمه آنلاین

شکوفا شدن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.