cloudy
معنی
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی
سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار
[آب و خاک] ابری، ابرناک
سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار
[آب و خاک] ابری، ابرناک
دیکشنری
ابری
صفت
cloudy, overcast, mottled, thick, heavy, reekyابری
overcast, cloudyپوشیده از ابر
dark, black, murky, dim, gloomy, cloudyتیره
cloudy, loweryتیره و گرفته
nebular, cloudyسحابی
ترجمه آنلاین
ابری
مترادف
blurred ، confused ، dark ، dense ، dim ، dismal ، dull ، dusky ، emulsified ، foggy ، gloomy ، heavy ، indefinite ، indistinct ، leaden ، lowering ، misty ، mucky ، muddy ، murky ، mushy ، nebulous ، nontranslucent ، nontransparent ، not clear ، nubilous ، obscure ، opaque ، overcast ، somber ، sullen ، sunless ، vaporous