زمان جبران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق زودآماده [گردشگری و جهانگردی] 1. اتاقی که مهمان آن را ازپیش بهنحوی ذخیره کرده است که بتواند زودتر از زمان معمول در مهمانخانه به آن وارد شود 2. اتاقی که مهمان مقیم درخواست نظ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
وسیله ارایش، فن ارایش و تزئین سایر معانی: آرایشی، زیباساز، بزکی، اسباب توالت، ابزار آرایش، اسباب بزک، (جمع) لوازم آرایشی، عیب زدا، لکه زدا، وابسته به لوازم آرایش، وابسته به بزک [بهداشت] آرای ...
قصد، خیال، زمینه، طرح، نقشه، تدبیر، طراح ریزی، تدبیر کردن، طرح کردن، قصد کردن، تخصیص دادن سایر معانی: نقشه ی چیزی را طرح کردن، انگاره کشی کردن، نقشه کشیدن، طرح و اجرا کردن (به ویژه امور هنری ...
ترکیب، ساختمان بدن، هیئت، هیکل، سازمان بدن سایر معانی: جثه، قد و قواره، بدن، پیکر، وضع جغرافیایی، بنیه، رمق
صفت، طرح، شکل، الگو، نونه سایر معانی: پیش نویس، مسوده، شکل واره، دیسه نما، نمودار، دیاگرام، مدل [کامپیوتر] طرح ؛ مدل ؛ شما ؛ الگو [ریاضیات] شکل، نمودار، طرح
جدایی، مجزایی
خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، خوی، طبع، قلق، ابدیده کردن، درست ساختن، درست خمیر کردن، میزان کردن، مخلوط کردن، اب دادن، ملایم کردن سایر معانی: تعدیل کردن، توام کردن، درآمیختن، (فلز) ...
شالوده، بافت، بافندگی، بافته، تار و پود، پارچه منسوج، دارای بافت ویژهای نمودن سایر معانی: بافت (روش بافتن)، ویژگی، خصوصیت، نهاد، ترکیب، ساختار، (نرمی یا زبری و غیره) پرماس، دارای بافت بخصوص ...
1. اتاقی که مهمان آن را ازپیش بهنحوی ذخیره کرده است که بتواند زودتر از زمان معمول در مهمانخانه به آن وارد شود 2. اتاقی که مهمان مقیم درخواست نظافت آن را در اسرع وقت دارد [گردشگری ...