cosmetic
معنی
وسیله ارایش، فن ارایش و تزئین
سایر معانی: آرایشی، زیباساز، بزکی، اسباب توالت، ابزار آرایش، اسباب بزک، (جمع) لوازم آرایشی، عیب زدا، لکه زدا، وابسته به لوازم آرایش، وابسته به بزک
[بهداشت] آرایشی - آرایه
[نساجی] آرایشی
[پلیمر] آرایشی
سایر معانی: آرایشی، زیباساز، بزکی، اسباب توالت، ابزار آرایش، اسباب بزک، (جمع) لوازم آرایشی، عیب زدا، لکه زدا، وابسته به لوازم آرایش، وابسته به بزک
[بهداشت] آرایشی - آرایه
[نساجی] آرایشی
[پلیمر] آرایشی
دیکشنری
لوازم آرایشی و بهداشتی
اسم
cosmeticوسیله ارایش
cosmeticفن ارايش و تزئين
ترجمه آنلاین
لوازم آرایشی
مترادف
corrective ، gooky ، improving ، makeup ، nonessential ، painted ، remedial ، restorative ، superficial ، surface ، touching up