ژاژه [مهندسی مخابرات] جریان پیوستۀ دادههای تصادفی که در نتیجۀ برخی خرابیها به شبکه منتقل میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
سخن نامفهوم سایر معانی: زبان (یا عبارت ) من درآوردی و نامفهوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر حرف سایر معانی: پرگویی، وراجی
فضول، حرف مفت زن، وراج سایر معانی: (عامیانه)، دهان لقی کردن، حرف مفت زدن
حرف، وراج، پرگو سایر معانی: (امریکا - عامیانه) دهان لق، رازگشا، خبرچین
بی نظمی، جوش، اشکال، صدای قل قل، قل قل، جوش صورت، پراکنده گویی، درهم و برهم سخن گفتن سایر معانی: صدای غرغر ایجاد کردن (مثل هنگام غرغره کردن)، صدای قل قل ایجاد کردن (مثل هنگام جوشیدن یا روان ...
گپ، سخن دوستانه، درد دل، گپ زدن، دوستانه حرف زدن، پر حرفی کردن سایر معانی: صحبت دوستانه، گپ زنی، صحبت دوستانه کردن، (مهجور) حرف چرند، لاطائل، وراجی، انواع پرندگان مهاجری که جیک جیک می کنند ( ...
چهچه، پچ پچ، پر حرف بودن، پچ پچ کردن، تندتند حرف زدن، چهچه زدن، تند و ناشمرده سخن گفتن سایر معانی: صداهای پی در پی و کوتاه و تند کردن (مثل برخی پرندگان)، جیک جیک کردن (که با چهچه و نغمه فرق ...
پرحرف، وراج، یاوه گوی، زیاده سخن، زیاده سخن a gabby colleague یک همکار روده دراز
سخن تند و ناشمرده، ور زدن، دست و پا شکسته حرف زدن، تند و ناشمرده سخن گفتن سایر معانی: به سرعت و به طور نامفهوم صحبت کردن، زرزرکردن، جیغ و ویغ کردن
حرف شکسته و نا مفهوم، قلمبه سولمبه سایر معانی: سخن تند و نامفهوم، زرزر، ور زنی، سخن دست و پا شکسته [کامپیوتر] اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
به سبک پر تصنع حرف زدن یا نگاشتن، شعر حماسی سرودن