gabby
معنی
پرحرف، وراج، یاوه گوی، زیاده سخن، زیاده سخن a gabby colleague یک همکار روده دراز
دیکشنری
گابوی
ترجمه آنلاین
گبی
مترادف
chattering ، chatty ، effusive ، garrulous ، glib ، gossiping ، gushing ، jabbering ، long winded ، loose lipped ، loquacious ، mouthy ، prattling ، prolix ، talky ، verbose ، voluble ، windy ، wordy