gibber
معنی
سخن تند و ناشمرده، ور زدن، دست و پا شکسته حرف زدن، تند و ناشمرده سخن گفتن
سایر معانی: به سرعت و به طور نامفهوم صحبت کردن، زرزرکردن، جیغ و ویغ کردن
سایر معانی: به سرعت و به طور نامفهوم صحبت کردن، زرزرکردن، جیغ و ویغ کردن
دیکشنری
گیببر
اسم
jabber, gibberسخن تند و ناشمرده
فعل
gibber, prattleور زدن
chatter, gibberتند و ناشمرده سخن گفتن
gibber, smatterدست و پا شکسته حرف زدن
ترجمه آنلاین
جبر