شبکهایکبابکردن [گردشگری و جهانگردی] پختن غذا بر روی توری کبابپز با استفاده از حرارت تابشی
واژههای مصوب فرهنگستان
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن سایر معانی: استعلام کردن، درخواست کردن، رو انداختن، استدعا کردن، (قیم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرسش کردن، اطلاعات کسب کردن سایر معانی: (از خلبان و فرستاده و اسیر آزاد شده و غیره) گزارش خواستن، گزارش گیری کردن، اطلاعات کسب کردن مثلا از خلبان
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه سایر معانی: آزمون، سنجش، بررسی، ژرف سنجی، بازبینی، متن امتحان، پرسش های آزمون، آزمایه [حسابداری] رسیدگی [بهداشت] آزمایش [ریاضیات] آ ...
توری، دریچه سوراخ سوراخ، سیخ شبکه ای، کباب کردن سایر معانی: (خودمانی) وابسته به فوتبال آمریکایی، مشبک، (در اصل) چهار چوبی که داخل آن میله های چوبی یا فلزی و غیره موازی به هم قرار گرفته باشند ...
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال سایر معانی: آگه خواست، پرسه، بررسی، پژوهش، جستجو، کندوکاو [حسابداری] درخواست ؛ سفارش [کامپیوتر] درخواس ...
شبکه، شبکه بندی، توری منظم، کار مشبک، شبکه کاری سایر معانی: با شبکه یا محجر پوشاندن، آژگن دار کردن، داربست دار کردن، شباک، تارم، چوب بست، محجر، غلبکن، بی چاز، هر چیز شبکه مانند یا شباک مانند ...
شبکه، شبکه ارتباطی، شبکه توری سایر معانی: (کامپیوتر - سازگانی مرکب از یک یا چند کامپیوتر و پایانه و چاپگر و غیره) شبکه، همبند، همبند کردن، شبکه ای کردن، پخش شده توسط کلیه ی ایستگاه های بنگاه ...
بار، میخانه، رستوران، کافه سایر معانی: رستوران، کافه
صدای سوختن کباب روی آتش، صدای هیس کردن، جلزولز کردن سایر معانی: (مانند آهن گداخته که در آب فروکنند یا صدای سرخ کردن ماهی) جلزولز کردن، جزووز کردن، هیس کردن، جز کردن، تفسیدن، (بسیار) داغ بودن ...
محلی برای تهیۀ کباب [علوم و فنّاوری غذا]
محلی برای تهیۀ کباب [گردشگری و جهانگردی]