sizzle
معنی
صدای سوختن کباب روی آتش، صدای هیس کردن، جلزولز کردن
سایر معانی: (مانند آهن گداخته که در آب فروکنند یا صدای سرخ کردن ماهی) جلزولز کردن، جزووز کردن، هیس کردن، جز کردن، تفسیدن، (بسیار) داغ بودن یا کردن، (مجازی) هیجان داشتن، تب و تاب داشتن، صدای سوختن کباب روی اتش
سایر معانی: (مانند آهن گداخته که در آب فروکنند یا صدای سرخ کردن ماهی) جلزولز کردن، جزووز کردن، هیس کردن، جز کردن، تفسیدن، (بسیار) داغ بودن یا کردن، (مجازی) هیجان داشتن، تب و تاب داشتن، صدای سوختن کباب روی اتش
دیکشنری
صدای جیر جیر
اسم
sizzleصدای سوختن کباب روی آتش
فعل
sizzleصدای هیس کردن
sizzleجلزولز کردن
ترجمه آنلاین
صدای هیس کردن