کم شدن سایر معانی: 1- پایین رفتن یا آمدن 2- (به تدریج) کاستن 3- استعفا دادن، کاهش، تغییر ولتاژ، وابسته به کاهنده ی ولتاژ، کم شونده، کم کردن ولتاژ جریان بوسیله ترانسفورماتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصریح کردن، قرار گذاشتن، پیمان بستن، قید کردن سایر معانی: (در قرارداد یا توافق نامه و غیره) قید کردن، تصریح کردن یا شدن، الزام آور کردن، (گیاه شناسی) گوشوارک دار، گوشوارکی (stipulated هم می ...
پوشاندن، مخفی کردن، غوطه ور ساختن، زیر اب کردن، در اب فرو بردن سایر معانی: (در آبگونه) فروبردن، زیر آب کردن، ناغوش کردن، غوطه ور کردن، (در آبگونه) فرو رفتن، زیر آب رفتن، سیل زده کردن، (با آب ...
واگذاری، سرافکندگی، تابع، انقیاد، تسلیم، تفویض، اطاعت، فرمان برداری، اظهاراطاعت سایر معانی: رضا، رضایت، گردن نهی، تن در دهی، تقدیم، (برای تصویب یا رسیدگی) ارائه، دادن، عرضه، هر چیزی که ارسال ...
حاکی، نشانه بیماری، مطابق نشانه بیماری، حاکی از علائم مرض سایر معانی: وابسته به نشانه های بیماری، هم افتی، نشانه، علامت، نماینده، حاکی از علائم مر، طب نشانه بیماریsymptomatic(al)مطابق بانشا ...
روییدن سایر معانی: با ناپویایی جسمی یا فکری زندگی کردن، گیاه وار زیستن، خوردن و خوابیدن، (غده و زگیل و غیره) بزرگ شدن، رشد کردن، رستن، (مثل گیاه) سبز شدن، مثل گیاه زندگی کردن
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی سایر معانی: درست داشت، اثبات، فرنودآوری، (کامپیوتر) درستی سنجی [حسابداری] بازبینی، ممیزی [صنعت] بررسی، تحقیق، شناسایی،تصدیق [ریاضیات] رسی ...
تندی، خصومت، تلخی، واگیری، زهراگینی سایر معانی: نیش (virulency هم می گویند)، ویشناکی، قدرت عفونت زایی یا بیماری زایی (میکروب ها)، پلشت زایی، زهرآگینی، کینه، بدخواهی
خشم، غضب، غیظ، قهر، اوقات تلخی زیاد سایر معانی: وروت، (شدید) تنبیه، گوشمالی
بهکارگیری مواد و ابزارهای الکترونیکی و همچنین ویژگیهایی در طراحی سکوی هوایی برای کاهش آسیبپذیری آن در برابر اقدامات شناسایی و ردیابی و درگیری با دشمن، با استفاده از حسگرهای ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اقلامی از منو که منحصربهفرد و بدون جانشین هستند [گردشگری و جهانگردی]
نوعی امضای رقمی که فرایند درستیسنجی آن تنها در صورت مشارکت صاحب امضا امکانپذیر است [رمزشناسی]