vegetate
معنی
روییدن
سایر معانی: با ناپویایی جسمی یا فکری زندگی کردن، گیاه وار زیستن، خوردن و خوابیدن، (غده و زگیل و غیره) بزرگ شدن، رشد کردن، رستن، (مثل گیاه) سبز شدن، مثل گیاه زندگی کردن
سایر معانی: با ناپویایی جسمی یا فکری زندگی کردن، گیاه وار زیستن، خوردن و خوابیدن، (غده و زگیل و غیره) بزرگ شدن، رشد کردن، رستن، (مثل گیاه) سبز شدن، مثل گیاه زندگی کردن
دیکشنری
گیاهخوار
فعل
grow, vegetateروییدن
vegetateمثل گیاه زندگی کردن
ترجمه آنلاین
گیاهی
مترادف
be inert ، decay ، deteriorate ، exist ، go to pot ، go to seed ، hibernate ، idle ، languish ، loaf ، pass time ، stagnate ، weaken