submerge
معنی
سایر معانی: (در آبگونه) فروبردن، زیر آب کردن، ناغوش کردن، غوطه ور کردن، (در آبگونه) فرو رفتن، زیر آب رفتن، سیل زده کردن، (با آب) فرارکردن، (از نظر اجتماعی یا اقتصادی) پست شدن یا کردن، دچار فلاکت کردن یا شدن، submers دراب فرو بردن
[ریاضیات] غوطه ور بودن