بُرخوری دِنا [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] 1. حرکت توالی دناها از بخشی از ژنگـان به بـخش دیـگر با تـداخـل تـرانهشهها 2. روشی برای نوترکیب کردن درونشیشه&zw ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بُرخوردگی حبه [زیستشناسی - پروتگانشناسی] پیدایش ژنهای جدید رمزگذار پروتئین ازطریق نوترکیبی آن دسته از میانههای میانجیشدۀ (intronmediated) توالیهای بیانه ک ...
رقص بومی مردمان شمال اسکاتلند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حاشیه ارایش دارخاتم کاری شده
قالب، گچ گیری، مهره ریزی، طاساندازی، مطرود، ریختن، پخش کردن، معین کردن، انداختن، در قالب قرار دادن، افکندن، بشکل در اوردن سایر معانی: (با زور یا فشار) افکندن، پرتاب کردن، پرت کردن، جمع بستن ...
مرغک، جانم، جوجه مرغ تکان سایر معانی: افکندن، پرتاب کردن، (خودمانی) دور انداختن، ول کردن، (انگلیس - عامیانه - در مورد نامزد یا دوست پسر و دختر) ترک مراوده کردن، (عامیانه) بیرون کردن، به طور ...
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
گریزان سایر معانی: گریزگرانه، گریزآمیز، طفره آمیز، گریزجوی، گریزجویانه، (آنچه که به سختی گیر می افتد) دیر گرفتار، دیرگیر، گریزپای، فرار، طفره زن
ازمایش، امتحان، تدبیر، تجربه، تجربه کردن، ازمایش کردن سایر معانی: آزمایش، آزمونه، آروین، آزمونگری، آزمایش کردن، مورد تجربه قرار دادن، آزمودن، امتحان کردن، رجوع شود به: experimentation، عمل [ ...
خنثی، پوچ، بیهوده، عاری از فایده، عاطل، بی اثر، بی فایده، باطل، عبی سایر معانی: عبث، بی حاصل، بی ثمر، بادرم، هرز، یاب، لغو، بی نتیجه، با بی عرضگی، ناشیانه، عبک
بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن سایر معانی: (با زحمت) بلند کردن، بالا بردن، بلند کردن و پرتاب کردن، (آه) کشیدن، سینه ی خود را بالا یا جلو آوردن، بااشکال حرف زدن، ...
ابدار، نمناک، مرطوب، تر، بخاردار، نمدار سایر معانی: نمناک، نمدار، مرطوب، ابدار، بخاردار [عمران و معماری] تر [برق و الکترونیک] مرطوب [نساجی] مرطوب - نم دار [آب و خاک] مرطوب، نمناک ...