سندیکا، اتحادیه صنفی، تشکیل اتحادیه دادن سایر معانی: اتحادیه تشکیل دادن، به صورت اتحادیه درآوردن، (مقاله و غیره) در چند روزنامه به چاپ رساندن، سازمان فروش مقالات به روزنامه ها و مجلات، (امری ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هموار، تخت و مسطح، جدول بندی کردن، تخت کردن، مسطح کردن سایر معانی: ستون بندی کردن، به صورت جدول یا ستون درآوردن [برق و الکترونیک] در جدول ارایه دادن [ریاضیات] در جدول، جدول بندی کردن، فهرست ...
ملاحظه، نزاکت، کاردانی، سلیقه، درایت سایر معانی: مردم داری (مهارت در انجام کار یا گفتن سخن بموقع و بجا)، موقع شناسی، کیاست، فراست، تدبیر، ظرافت طبع، حساسیت (در امور هنری)، (در اصل) حس لامسه، ...
رزم ارایی، جنگ فن، تاکتیک یا رزم ارایی، تدابیر جنگی، جنگ دانی سایر معانی: تدبیر، روش، ترفند، (با فعل مفرد)، رزم آرایی، لشکر آرایی (در برابر: جنگ آمایی strategy)، فن استقرار یگان های رزمی و ح ...
1- فکر کردن، پنداشتن، تصور کردن، 2- تحمل کردن، تاب آوردن
عابد ریاکار، خشکه مقدس، زهد فروش، مقدس ریایی سایر معانی: (نام شخصیت اول نمایشنامه ی مولیر) تارتوف، tartufe شخصیت نمایشنامه مولیر مقدس ریایی
حشو و زوائدی سایر معانی: وابسته به همانگویی یا حشو قبیح (رجوع شود به: tautology)
درهم دریدن سایر معانی: پاره پاره ومتلاشی کردن
خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، خوی، طبع، قلق، ابدیده کردن، درست ساختن، درست خمیر کردن، میزان کردن، مخلوط کردن، اب دادن، ملایم کردن سایر معانی: تعدیل کردن، توام کردن، درآمیختن، (فلز) ...
زود گذر، سپنج، انی، موقتی، موقت، سپنجی سایر معانی: گریزا، ناپا، گذرا، دم گذر، ناجاوید [برق و الکترونیک] موقت [مهندسی گاز] موقتی
تاریک کننده، تاریک و تیره، تاریکی اور سایر معانی: تیره ساز، مبهم کننده، تاریک ساز، ظلمانی، tenebrious : tenebrous تاریک وتیره
اپارتمان، مستغلات، ملک استیجاری سایر معانی: ملک کرایه ای، مسکن، خانه، ساختمان آپارتمانی، آپارتمان [حقوق] مستغلات، ملک استیجاری، خانه، خانه یا آپارتمان ارزان قیمت