معنی

زود گذر، سپنج، انی، موقتی، موقت، سپنجی
سایر معانی: گریزا، ناپا، گذرا، دم گذر، ناجاوید
[برق و الکترونیک] موقت
[مهندسی گاز] موقتی

دیکشنری

موقت
صفت
temporary, interim, provisional, impermanent, provisoryموقت
temporary, interim, temporal, provisional, impermanent, jacklegموقتی
glancing, transient, momentary, ephemeral, temporary, transitoryزود گذر
immediate, instantaneous, momentary, posthaste, temporaryانی
temporary, impermanent, interim, provisional, transitoryسپنج
temporaryسپنجی

ترجمه آنلاین

موقت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.