[حسابداری] موافقتنامه حسابرسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیریبس [علوم نظامی] در پدافند هوایی، دستور توقف آتش علیه هدف تعیینشده
واژههای مصوب فرهنگستان
پردازشگر درگیری اشتراکی [علوم نظامی] بخشی از سامانۀ درگیری اشتراکی که اطلاعات خام را از حسگرها و سامانههای سلاح دریاپایه (shipboard) جمعآوری و آنها را در قالببندی جدید به س ...
ورزش : حرکت شمشیر به دور شمشیر حریف براى مواجهه در مسیر قبلى
متارکه روابط، رهایی از قید یا تعهد سایر معانی: (ارتش یا امور سیاسی و غیره) پس کشانی، عقب نشینی، قطع تماس با دشمن، (گیره و قلاب و چفت و غیره) رهایی، آزادی، جدایی، (دنده) خلاصی، باز بودن، عدم ...
اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دول سایر معانی: همبستگی، اتفاق، ائتلاف، پیوند، پیمان، اتحادیه، رابطه، نسبت، ارتباط، آوست، آوستگی، کشورها یا گروه های متحد، خویشی، مشابهت، قرابت، بستگی ...
کار، انتصاب، قرار ملاقات، وعده ملاقات، گماشت، منصب، وقت تعیین شده سایر معانی: گماشتن، گمارش، نصب، (بر) گماشته، منصوب، وقت ملاقات، وعده ی ملاقات، وقت یا قرار قبلی، (جمع) اسباب، اثاثیه، مبل و ...
واگذاری، قرار ملاقات، تعیین وقت سایر معانی: تعیین، برگماشت، گمارش، ارجاع، انتساب، وعده ی ملاقات (به ویژه ملاقات مخفی عشاق)، میعاد
معامله، داد و ستد، خرید ارزان، قرارداد معامله، سودا، قرارداد معامله بستن، چانه زدن، خریدن، خریداری کردن سایر معانی: موافقت، قرارداد، با تخفیف، قیمت خوب، بز، طی کردن (قیمت را)، مذاکره کردن، ب ...
برخورد، تصادم، تصادم شدید کردن سایر معانی: صدای بر هم خوردن دو چیز جامد، چکاچاک، جرنگ، ترق ترق، دنگ، (با صدای بلند) به هم خوردن، تصادم کردن، چکاچاک کردن، جرنگیدن، تضاد پیدا کردن، برخورد داشت ...
دفتر خاطرات روزانه سایر معانی: دفتر خاطرات، دفتر یادنگاشت، خاطرات، یادنگاشت (ها)، دفتر یادداشت، دفتر روزانه، دفتر سررسید
کار، ماموریت، گماشت، وظیفه، فرض، خدمت، عهده، تکلیف، عوارض گمرکی سایر معانی: بایستگی، کارداد، مالیات، عوارض، ساو، باژ، (به ویژه در ارتش) ماموریت، گماردگی، (مکانیک) کارایی (مقدار کاری که موتور ...