bargain
معنی
معامله، داد و ستد، خرید ارزان، قرارداد معامله، سودا، قرارداد معامله بستن، چانه زدن، خریدن، خریداری کردن
سایر معانی: موافقت، قرارداد، با تخفیف، قیمت خوب، بز، طی کردن (قیمت را)، مذاکره کردن، به توافق رسیدن، تهاتر کردن، خرید ارزان باa
سایر معانی: موافقت، قرارداد، با تخفیف، قیمت خوب، بز، طی کردن (قیمت را)، مذاکره کردن، به توافق رسیدن، تهاتر کردن، خرید ارزان باa
دیکشنری
چانه زدن
اسم
transaction, bargain, dealing, treatment, intercourseمعامله
trade, business, bargain, intercourse, chafferداد و ستد
bargainخرید ارزان
bargainقرارداد معامله
soda, soda, melancholy, soda water, trade, bargainسودا
bargainقرارداد معامله بستن
فعل
haggle, bargain, chaffer, higgleچانه زدن
buy, purchase, procure, bargain, invest, make a purchaseخریدن
purchase, buy, bargain, shopخریداری کردن
ترجمه آنلاین
معامله
مترادف
arrangement ، bond ، business ، compact ، contract ، convention ، covenant ، deal ، engagement ، negotiation ، pact ، pledge ، promise ، stipulation ، transaction ، treaty ، understanding